گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن

گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن
گفت اگر یار منی شکوه ز آزار مکن

گفتمش چند توان طعنه ز اغیار شنید 
گفت از من بشنو گوش به اغیار مکن
.
گفتم از درد دل خویش به جانم ، چه کنم
گفت تا جان شودت درد دل ، اظهار مکن

گفتم اقرار به عشق تو نمی کردم کاش
گفت اقرار چو کردی دگر انکار مکن

گفتم آن به که سر خویش فدای تو کنم
از میان ، تیغ بر آورد که زنهار مکن

گفتمش محتشم دلشده را خوار مدار
گفت خود را ز پی عزت او خوار مکن




#محتشم_کاشانی
دیدگاه ها (۱۳)

هر آنکس عاشق است از جان نترسدیقین از بند و از زندان نترسددل ...

آه‌ای فرسنگ‌ها دور از منبازگشت را تعبیری دوباره کنقشنگ کن غر...

بهار و این همه دلتنگی؟!نه،شاید فرشته ای به اشتباه,فصل‌ها راو...

هر روز بیشتر و بیشتر دوستت دارمباتو دیگراحتیاجی به زمان ندار...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط