هزار سال دیگر

هزار سالِ دیگر
روی قبرهایمان
گلی بروید اگر
به هم سلامِ تازه ای می کنیم
برایت برگ تکان می دهم
گلبرگ هایم را به دامنت می ریزم
با زبانِ گلها صدایت می کنم
گلِ من!
دیدگاه ها (۴)

به اندازه ی پرنده ای که جفتش را از پشت پنجره می بوسد غمگینم ...

به اندازه ی مردم دو کشور دور از هم دلمان برای هم تنگ می شود ...

آنچه را عاشقانه دوست می داری بیاب و بگذار تو را بکشد بگذار غ...

همیشه میگفت دوستت دارم،منهم گذرامیگفتم منم همینطور عزیزم..از...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

هدیه من برای کریسمس :رز - unfair - پارت 1 نور تو بر روی حفاظ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط