وقتی تولدشه
وقتی تولدشه
علامت ا/ت +
امروز تولد تهیونگه
میخوام سوپرایزش کنم
از قبل به همه ی دوستا و اشناهامون خبر دادم و یه سالن خوشگل هم رزرو کردم
فقط مونده خرید کیک و کادو و اماده شدنم
حاضر شدم رفتم بیرون تا کیک بگیرم رسیدم به مغازه ی کیک فروشی
یه کیک خوشگل ۳ طبقه خریدم و بعد یه لباس یقه چین دار ابی هم خریدم و رفتم مغازه ی ساعت فروشی
یه ساعت مارک خوشگل هم به همراه یه عطر تلخ خریدم و رفتم خونه ساعت ۶ بود تولد ساعت ۹ شروع میشد
رفتم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم و حالت تیغ ماهی بافتم و لباسم رو پوشیدم و به ارایش خوشگام کردم و کیک و کادو هورو برداشتم و داه افتادم به سمت سالن
رسیدم همه اومده بودن سرع رفتم کیک رو گذاشتم جای مخصوصش و کادوها و هم همینطور
به جیمین گفته بودم که یه بهونه درست کنه تا پاشه بیاد اینجا
الانا بود که بیان
سرع برقارو خاموش کردیم و منتظر بودیم
صدای باز شدن در اومد و بعدش تهیونگ و جیمین ظاهر شدن و برقارو روشن کردیم
و باهم تولدت مبارک خوندیم
생일 축하합니다(تولدت مبارک به کره ای )
از قیافه ی تهیونگ معلوم بود که سوپرایز شده رفتم سمتش دستشو گرفتم و بردمش سمت کیک
شمع رو فوت کرد و کادو هارو باز کرد
وقتی کادوی منو دید بغلم کرد و ازم تشکر کرد
و اون شب بهترین شب زندگیش شد
خب منم همینو میخواستم حیحی^^
علامت ا/ت +
امروز تولد تهیونگه
میخوام سوپرایزش کنم
از قبل به همه ی دوستا و اشناهامون خبر دادم و یه سالن خوشگل هم رزرو کردم
فقط مونده خرید کیک و کادو و اماده شدنم
حاضر شدم رفتم بیرون تا کیک بگیرم رسیدم به مغازه ی کیک فروشی
یه کیک خوشگل ۳ طبقه خریدم و بعد یه لباس یقه چین دار ابی هم خریدم و رفتم مغازه ی ساعت فروشی
یه ساعت مارک خوشگل هم به همراه یه عطر تلخ خریدم و رفتم خونه ساعت ۶ بود تولد ساعت ۹ شروع میشد
رفتم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم و حالت تیغ ماهی بافتم و لباسم رو پوشیدم و به ارایش خوشگام کردم و کیک و کادو هورو برداشتم و داه افتادم به سمت سالن
رسیدم همه اومده بودن سرع رفتم کیک رو گذاشتم جای مخصوصش و کادوها و هم همینطور
به جیمین گفته بودم که یه بهونه درست کنه تا پاشه بیاد اینجا
الانا بود که بیان
سرع برقارو خاموش کردیم و منتظر بودیم
صدای باز شدن در اومد و بعدش تهیونگ و جیمین ظاهر شدن و برقارو روشن کردیم
و باهم تولدت مبارک خوندیم
생일 축하합니다(تولدت مبارک به کره ای )
از قیافه ی تهیونگ معلوم بود که سوپرایز شده رفتم سمتش دستشو گرفتم و بردمش سمت کیک
شمع رو فوت کرد و کادو هارو باز کرد
وقتی کادوی منو دید بغلم کرد و ازم تشکر کرد
و اون شب بهترین شب زندگیش شد
خب منم همینو میخواستم حیحی^^
۴۶.۷k
۰۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.