برای خوندن خلاصه ورق بزنید📌
برای خوندن خلاصه ورق بزنید📌
-
زیبایی زوجم تو شاتها دارن میدرخشن🥹😍🪬 حیف از استایل سفید سیران عکس ندادن اونم قشنگ بود🫣🤍 خیلی نگران بودم اون استایل پالتو قرمز سیرانو فرید نبینه که خداروشکر میبینه 😍😂❤️
•
اومدن هاتوچ تعادل عمارتو بهم میزنه افاکات از یطرف دنبال بچه دار شدنه😅😇 از طرف دیگه کایا میخواد از سونا جدا بشه و سونا مجبور میشه برگرده خونه پدری که احتمالا باید برای جلوگیریش یسری کارها کنه😾 از طرف دیگه سرتر که فکر میکنه فراری دادن پلین کار فرید بوده، دست به یکارایی میزنه که فریدهم بی جوابش نمیذاره
«تو فراگ اول دیدیم برای محافظت از سیران اقدام میکنه📌
سیران هم از موضوع کایا و پلین باخبر میشه و بعدش میره به پلین هشدار میده گرچه اونجا خودشم یسری حقایق رو میفهمه... همین مسیر باعث میشه اعتماد سیران و فرید بهمدیگه خیلی قوی شکل بگیره و دیگه کارهای گذشته رو تکرار نمیکنن و ایندفعه با کنار هم بودن قراره راهشونو ادامه بدن🙌🏻
•
سكانس اخر که تو اخر خلاصه بهش اشاره شده مربوط به بعد از عروسی هاتوچ هالیسه ذاتا خوشحالی به ما نیومده سریع باید یه چیزی پشتش بیاد😂 که احتمالا تو فراگ دوم میذارنش «امشب شاید بیاد»
فکر کنم همونجا صحنه تموم بشه بازم برای اطمینان باید منتظر فراگ دوم بمونیم🫢
•
همینکه از داستان مترس کشیدن بیرون و وارد داستان دشمنی خانواده ها شدن جای شکر داره همینکه سیفر کنار همن نه مقابل هم جای شکر داره😮💨
یکم موضوعات جدید ببینیم🤌🏻
-
زیبایی زوجم تو شاتها دارن میدرخشن🥹😍🪬 حیف از استایل سفید سیران عکس ندادن اونم قشنگ بود🫣🤍 خیلی نگران بودم اون استایل پالتو قرمز سیرانو فرید نبینه که خداروشکر میبینه 😍😂❤️
•
اومدن هاتوچ تعادل عمارتو بهم میزنه افاکات از یطرف دنبال بچه دار شدنه😅😇 از طرف دیگه کایا میخواد از سونا جدا بشه و سونا مجبور میشه برگرده خونه پدری که احتمالا باید برای جلوگیریش یسری کارها کنه😾 از طرف دیگه سرتر که فکر میکنه فراری دادن پلین کار فرید بوده، دست به یکارایی میزنه که فریدهم بی جوابش نمیذاره
«تو فراگ اول دیدیم برای محافظت از سیران اقدام میکنه📌
سیران هم از موضوع کایا و پلین باخبر میشه و بعدش میره به پلین هشدار میده گرچه اونجا خودشم یسری حقایق رو میفهمه... همین مسیر باعث میشه اعتماد سیران و فرید بهمدیگه خیلی قوی شکل بگیره و دیگه کارهای گذشته رو تکرار نمیکنن و ایندفعه با کنار هم بودن قراره راهشونو ادامه بدن🙌🏻
•
سكانس اخر که تو اخر خلاصه بهش اشاره شده مربوط به بعد از عروسی هاتوچ هالیسه ذاتا خوشحالی به ما نیومده سریع باید یه چیزی پشتش بیاد😂 که احتمالا تو فراگ دوم میذارنش «امشب شاید بیاد»
فکر کنم همونجا صحنه تموم بشه بازم برای اطمینان باید منتظر فراگ دوم بمونیم🫢
•
همینکه از داستان مترس کشیدن بیرون و وارد داستان دشمنی خانواده ها شدن جای شکر داره همینکه سیفر کنار همن نه مقابل هم جای شکر داره😮💨
یکم موضوعات جدید ببینیم🤌🏻
۴.۲k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.