در اهواز بودیم.
در اهواز بودیم.
لباس نظامی و بسیجی برای ما آوردند،
این اولین باری بود که من لباس نظامی می پوشیدم.
شاید تا آن وقت هیچ روحانی لباس نظامی نپوشیده بود.
حتی چند ماه که روحانیونی به خرمشهر می آمدند و می رفتند و در جنگ شرکت می کردند با لباس و عمامه بودند.
بتدریج گرایش به لباس نظامی در بین روحانیون پیدا شد.
اتفاقا آن شب لباس گشاد و بی ریختی را به ما داده بودند و یک کلاه هم سرمان گذاشتیم و چکمه پوشیدیم و یک کلاشینکف هم برداشتیم و رفتیم...
قسمتی از خاطرات #مقام_معظم_رهبری #امام_خامنه_ای از سالهای دفاع مقدس
#فکر_نو #بسیج #بسیجی
لباس نظامی و بسیجی برای ما آوردند،
این اولین باری بود که من لباس نظامی می پوشیدم.
شاید تا آن وقت هیچ روحانی لباس نظامی نپوشیده بود.
حتی چند ماه که روحانیونی به خرمشهر می آمدند و می رفتند و در جنگ شرکت می کردند با لباس و عمامه بودند.
بتدریج گرایش به لباس نظامی در بین روحانیون پیدا شد.
اتفاقا آن شب لباس گشاد و بی ریختی را به ما داده بودند و یک کلاه هم سرمان گذاشتیم و چکمه پوشیدیم و یک کلاشینکف هم برداشتیم و رفتیم...
قسمتی از خاطرات #مقام_معظم_رهبری #امام_خامنه_ای از سالهای دفاع مقدس
#فکر_نو #بسیج #بسیجی
۳۵۰
۱۹ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.