پارت

پارت ۴
ا. ت: پسره نوشیدنی هارو اورد یکیش رو برداشتم کامل سر کشیدم
یونا: منم برداشتم و سر کشیدم
(هردو مست شدن)
ا. ت: یونا ساعت چنده (مست)
یونا: نمیدونم (مست)
ا. ت: باش
ا. ت: پاشدم رفتم حساب رو بدم که خوردم به یه پسره
ا. ت: مگه کوری (مست)
ا. ت: زود باش معذرت خواهی کن (مست)
کوک: چرا من بکنم تو خوردی به من
ا. ت: چشام سیاهی رفت و افتادم
کوک: گرفتمش
یونا: ا. ت چیشددد (نگران مست)
ا. ت: بیهوش
اعضا: کوک ما رفتیم
کوک: اوک
(اعضا رفتن)
صاحب کافه فروشی: قربان ببخشید باید مغازه رو ببندیم
کوک: ولی این دختره هنوز بیهوشه
صاحب مغازه: ببخشید
یونا: افتاد رو ا. ت
یونا: ا. ت پاشووو (گریه مست)
کوک: دیدم چاره دیگ ای نیست دختره رو براید استایل بغل کردم بردم بیرون

پارت بعد رو بزارم؟
دیدگاه ها (۵)

ولی منم یه زمانی خیلی با احساس بودم....

اقودااااا😭🎀اصکی؟ ایدیمو بزن واگرنه گزارش میشی

وایییی خداااااا قربون لبخندش برمممم اخهههه شوهرممممم😭😭😭😭

+چرا دستم رو گرفتکوک : تا گم نشی چون خیلی کوچیکی +یااااا چرا...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط