شبها به تماشای ستارهها مینشستند و چای داغی را مینوشید

شب‌ها به تماشای ستاره‌ها می‌نشستند و چای داغی را می‌نوشیدند که اژدهای کوچک با حوصلهٔ تمام دم می‌کرد.
یک غروب زمستانی، زیر ماه کامل، >اژدهای کوچک رو به دوستش کرد و گفت:
«این جا فوق‌العاده‌ست، پاندای بزرگ.
درخت‌ها، کوه‌ها، پرنده‌ها و حیوون‌ها، همه‌شون، واقعاً شگفت‌انگیزن؛ ما خیلی خوش‌شانسیم؛ ولی خب پس چرا من حس می‌کنم یه چیزی کمه؟
چرا حس می‌کنم ناقصم؟» 

#جیمز_نوبری
#سفر_پاندای_بزرگ_و_اژدهای_کوچک

📕
سفر پانداي بزرگ و اژدهاي كوچك167
- پانداي بزرگ و اژدهاي كوچك159
- پسرك،موش كور،روباه و اسب129

#قیمت این پک مجموعا 455 هزار
🔺(پ.ن: بصورت تکی هم قابل سفارش هست.)

🔺اگر هر سه جلد رو سفارش بدید هزینه ارسال رایگان  هست .

[ برای خرید کتاب پیام بدهید:
@forogh_shamllo ]
دیدگاه ها (۰)

بهترین چیزی که در زندگی می‌توان نگه داشت، یک‌دیگر است ...🫂✨د...

ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوستسر نهم در خط جانان ، ج...

مشکل‌ِ مرﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﻮﺍﻃﻒ، ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻭ ﺁﺭﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﺎ ﺑﻦﺑﺴﺖ ﻣﻮﺍﺟ...

نیازهای احساسی، تنها نیاز به عشق و محبت را شامل نمیشود بلکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط