آموختم از بید که در باد برقصم
آموختم از بید که در باد برقصم
در اوج پریشانی خود شاد برقصم
از سایهٔ شمشاد چنین یاد گرفتم
در ماتم هر سرو که افتاد برقصم
شیرین من! این گونه مرا ساده مپندار
بگذار که چون تیشهٔ فرهاد برقصم
از روز ازل با دل بی حوصله بستم
عهدی که فلک هر چه به من داد برقصم
در اوج پریشانی خود شاد برقصم
از سایهٔ شمشاد چنین یاد گرفتم
در ماتم هر سرو که افتاد برقصم
شیرین من! این گونه مرا ساده مپندار
بگذار که چون تیشهٔ فرهاد برقصم
از روز ازل با دل بی حوصله بستم
عهدی که فلک هر چه به من داد برقصم
۲.۳k
۰۲ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.