.
.
گاهی اندیشیدهام عجب کائناتی است درون آدمی و کار او، همچنین عجب کم مایه است روزمرگی و چه مایه دشوار است انطباق آن درونِ کائناتی با روزانه زیستن و روزگار گذرانیدن به گونهای که دیگران-حتی نزدیکترین بستگانت-تو را انسانی عادی و قابل قبول بدانند، و چه مایه دشوارتر است که تو اجازه ندهی روزانه زیستنت جهان کائناتیِ درونت را فرو ببلعد… «مجموعهای به ناشر سپرده میشود و انگار باید آن را به دست فراموشی سپرد تا زمانی فرا برسد که به حکم قضا و قَدَر، سنگ مانع از مسیر انتشار کنار زده شود و توفیق عرضه بیابد، مدتزمانی که میتواند کم یا بیش از ده سال باشد.»
گاهی اندیشیدهام عجب کائناتی است درون آدمی و کار او، همچنین عجب کم مایه است روزمرگی و چه مایه دشوار است انطباق آن درونِ کائناتی با روزانه زیستن و روزگار گذرانیدن به گونهای که دیگران-حتی نزدیکترین بستگانت-تو را انسانی عادی و قابل قبول بدانند، و چه مایه دشوارتر است که تو اجازه ندهی روزانه زیستنت جهان کائناتیِ درونت را فرو ببلعد… «مجموعهای به ناشر سپرده میشود و انگار باید آن را به دست فراموشی سپرد تا زمانی فرا برسد که به حکم قضا و قَدَر، سنگ مانع از مسیر انتشار کنار زده شود و توفیق عرضه بیابد، مدتزمانی که میتواند کم یا بیش از ده سال باشد.»
۶۱۷
۲۹ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.