ریختی بر شانه ات موی شرابی آفرین

ریختی بر شانه ات موی شرابی آفرین
مست و پاتیل توام امشب حسابی آفرین
کرده ای آرایش که محشر گشته ای
ست شده لب های قرمز چشم های آبی آفرین
عصر در باغ غرل وقتی که خوابی آفربن
در مفاتیح الجنان افسوس در باب وصال
جست و جو کردم ندیدم هیچ بابی آفرین
سن و یالت بیست است بدجور جا افتاده ای
چون شراب کهنه ای هرچند نابی آفرین
تو یخبندان این عصر پر از بهمن
عاشقان خویش را چون آعتاب آفرین
من وکیلم شاه ماهی توی تور انداختم
گفت عاقد کرده ای خوب انتخاب آفرین
دیدگاه ها (۵۶)

منو یه سیگار ڪه سنگینہ ڪامم رفیق یعنی این ... تو همه چ باها...

دیگه عشقمون مُرد چرا مشکی میپوشی مگه مُرده ام عوضی؟؟؟

نیستی تا ببینی چنه حالم خراوه نیستی تا ببینی دنیام عزاوه،حس ...

بابام میگفت:دختر داشتن خیلے غمناکه چون باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط