خـودپـنــدار ( غـزل )

مـنـم آوار دیـواری فـرو ریـخـتــه بـه روی خـود
کـنـون گـرد و غـبارم در پـیِ نشـو و‌ نُمـوی خـود

منم‌ جِرمی ؛ گرانش‌ نیست‌ مواد دلخوشی بر آن
مـرا آهنـربـای درد کـشانـده سمت و سـوی خـود

جهان‌ تشبیه‌میدانست‌ و من‌ چون‌گوی‌مغناطیس
مدام غلـطان گرداگرد خویش و جستجوی خـود

شـبـیـه کـارزار رسـتـم و اسـفـنــدیـار هـسـتـم !!
نبرد و رزم موسوم به "خودم در روبـروی خـود"

کسی یارای همدم بودن و هم‌صحبت من نیست
خودم حاضر شدم در این نشست‌وگفتگوی خود

گـلـی خـوش رایـحـه در گُلـسَـرای زنـدگی بـودم
گـلابـم را گـرفتنـد و زدودنـد رنـگ و بـوی خـود

کشیـدم خـنجـر حـق از غـلاف بر جـانـب ناحـق
رسیدوجدان‌به‌گوشم‌گفت : بترس از آبروی‌خود

نکن کَل‌کَل تو با من روزگار چـون پیـر این کارم
نکـردم داخـلِ آسـْیاب سـفیـدش تار مـوی خـود

بشورای‌مرده‌شورآرام‌وبنْویس‌سنگتراش‌برسنگ:
تن‌خفته‌ دراین‌گور ، دست نیافت بر آرزوی خود

#خودپندار
#یزدان_ماماهانی
#سـرایـش۱۶_۲_۱۴۰۱
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_
دیدگاه ها (۰)

گـاز زدگـی ( دلـواژه )

غـیــر واقـعـی ( غــزل )

شُـرب زنـدگـی ( دلـربـاعـی )

خ‍ـودسـپـاری ( دلـربـاعـی )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط