هایده

#هایده
مثل باد سرد پاییز
غم لعنتی به من زد

حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد

رگ و ریشه هام سیاه شد
تو تنم جوونه خشکید

اما این دل صبورم
به غم زمونه خندید

آسمون مست جنونی
آسمون تشنه خونی

آسمون مست گناهی
آسمون چه رو سیاهی

اگه زندگی عذابه
یه حباب روی آبه

من به گریه هام می خندم
می گم این همش یه خوابه .....
دیدگاه ها (۹)

آخرین جمعه ی شهریور و ای کاش از مهر تو به فریادِ منِ عاشقِ د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط