آن سوتر از رویا

‍ ‍ ‌‌آن سوتر از رویا
چه خوش است با خیالت ، صنما دمی صفائی
به کجا گریزی ازمن ،که #اسیر وهم مائی

دل من خوش است روزی ،به #وصال تو در آید
من از این بهانه مست وتو عجب گریز پائی

نه شراب می پسندی ، نه شباب می شناسی
به کدام قبله هستی ، همه چونی و چرائی

به زبان #شاعرانه ، به علوم ماورایی
به چه منطقی بگویم که برای من خدایی

چو شمیم عشقت آمد ، غزل از قلم رها شد
دل کوچه شد اسیر تب وتاب رد پائی

نه ملالی از جفایت ، نه امید بر وفایت
به جفای تو خوشم من ، چه کنم که بی وفائی

#بخدا که این غزل را به اطاعتت سرودم
تو امیر ارتش دل ، شه #ملک واژه هایی
دیدگاه ها (۱)

می‌گویم :#شَـب-بِـــخیربخوان: یک #روز دیگر هَـم سَـر شد.. !ب...

************************************ز کدام رَه #رسیدی؟ ز کدا...

×~~~~~~~~~×#کاش( تو ) به #جای من بودی ،تا می فهمیدی که #دوست...

هوا همچنان #تاریک استخورشید در آسمان نیست#ماه نیستهیچ چیز نی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط