وای من از اژدها
۴۰ / 46
وای من از اژدها سوز مافوق صفا
چون به تو لب وا کند آتشی گردی برا
باز میگردی طلا در بهار انّما
شور تو گردد حسین میشوی خود کربلا
بر تو شد بابالنّجاه میرود از تو هوا
روی مافوق حرم بر تو گردد هی دوا
باز باران میشوی چشمه ساران میشوی
نالهات گردد بلند اشک جانان میشوی
ربّ تو گردد جلی نور گردد منجلی
پرتوش گیرد تو را میشوی نور علی
عرشی میگردی کمی بحر و دریا را نمی
گر نظر بازم کند خود دگر عرشی کنی
#سیدعرشی #شعر
وای من از اژدها سوز مافوق صفا
چون به تو لب وا کند آتشی گردی برا
باز میگردی طلا در بهار انّما
شور تو گردد حسین میشوی خود کربلا
بر تو شد بابالنّجاه میرود از تو هوا
روی مافوق حرم بر تو گردد هی دوا
باز باران میشوی چشمه ساران میشوی
نالهات گردد بلند اشک جانان میشوی
ربّ تو گردد جلی نور گردد منجلی
پرتوش گیرد تو را میشوی نور علی
عرشی میگردی کمی بحر و دریا را نمی
گر نظر بازم کند خود دگر عرشی کنی
#سیدعرشی #شعر
۴۱۵
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.