خورشید بود و ماه به نورش نظاره داشت

خورشید بود و ماه به نورش نظاره داشت
در کهکشان علم هزاران ستاره داشت
عطر کلام وحی زلعل لبش چکید
فضل و مقام و منزلتی بی شماره داشت
در مکتب فضیلت و جاوید دانشش
او«بوبصیر»و«مؤمن طاق»و «زراره» داشت 
کس پی نبرده است براین نور لایزال
دریای فضل او مگر آخر کناره داشت
هرگز خزان ندید گلستان علم او
زیرا که این بهشت بهاری هماره داشت
سوگند بر ترنم قرآن که هل اتی
بر جود و بر سجیّت او استعاره داشت
آتش برای خادم او چون خلیل بود
وقتی تنور شعله کشید و شراره داشت
پوشانده است ابر غمی آفتاب را
هرگه به سوی کرب وبلا او نظاره داشت
لرزید بند بند تنش درعزای او
وقتی به داغ وماتم زهرا اشاره داشت
حاجت به زهر دادن این مقتدا نبود
زیرا دلی چنان جگرش پاره پاره داشت
تنها نه دربقیع«وفائی» که این امام
درسینه های ماهمه دارالزیاره داشت

سید هاشم وفایی
#شعر

@mouood_org
دیدگاه ها (۵)

✳ ️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْوا...

دکتر آقاتهرانی (از شاگردان ارشد آیت الله مصباح یزدی) شرح ماج...

شیخ صدوق و شیخ طوسی هر یک به سند خود، حدیث مفصلی را از «سدیر...

💠 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا خُزّانَ عِلْمِ اللّهِ ... 💠 ریسم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط