آنتوان دو سنت اگزوپری به فرانسوی Antoine de SaintEx
+ آنتوان دو سنت اگزوپری (به فرانسوی: Antoine de Saint-Exupéry) (۲۹ ژوئن ۱۹۰۰- ۳۱ جولای ۱۹۴۴) نویسنده و خلبان اهل فرانسه بود.
------------------------------------------------------
سالروز درگذشت خالق شازده کوچولو
هواپیماهای انگلیسی به سمت هدف های آلمانی حمله کردند. ضدهوایی ها آسمان را به آتش کشیدند. نبرد سختی میان زمین و آسمان به پاشد. در کشاکش درگیری گلوله های پدافند، یکی از هواپیماها را هدف گرفت. هواپیما در حال سقوط بود درحالی که نشانه ای از خروج خلبان دیده نمی شد. هواپیما به میان دریا سقوط کرد و در ژرفای آبها غرق شد…
اینجا رادیو ارتش آلمان، من .... گزارش امروز جنگ را به سمع ملت آلمان می رسانم. ساعاتی پیش هواپیماهای ارتش انگلستان مواضع ما را مورد حمله قرار دادند. در این عملیات خساراتی به مواضع ما رسید و تعداد .... فروند از هواپیماهای انگلیسی توسط پدافند خودی منهدم شدند. لازم به ذکر است که خلبان یکی از این هواپیماها ..."
افسرجوانی که گزارشگر این اخبار بود ناگهان سکوت کرد. مردمی که صدای رادیو را می شنیدند با سکوت گزارشگر کنجکاو شدند لحظاتی بعد صدای هق هق گریه گزارشگر شنیده می شد. همه می پرسیدند چه اتفاقی افتاده!؟ ناگهان همه گوش به زنگ رادیو شدند تا علت سکوت و گریه گزارشگر را بفهمند. لحظاتی بعد گزارشگر ادامه داد:
"خلبان یکی از این هواپیماها، آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده شهیر و خالق داستان شازده کوچولو بود."
ناگهان آلمان ساکت شد. کسی چیزی نمی گفت. بهت در چهره ها مشهود بود. بعضی آرام آرام اشک می ریختند.
اگزوپری خلبان دشمن بود ولی از هر هموطنی نزدیکتر بود. چیزی فراتر از یک دوست بود. با شازده کوچولو در قلب همه جا گرفته بود. آن روز هیچ کس در آلمان خوشحال نبود حتا آدولف هیتلر از مرگ اگزوپری متاثر شد. پایانی غیرمعمول برای یک داستان نویس جهانی.
حکایت زندگی آنتوان و اثرش تا ابد در خاطر انسان ها باقی خواهد ماند. نویسنده باید اثرش در اوج زیبایی و تاثیر گذاری سیر کند تا در طول حیات حتی کوتاهش همچون اگزوپری جهانی شود. این خاصه ی ادبیات است که دوست و دشمن را بر مزار ادیبی جهان وطن جمع می کند تا به یاد او اندکی تعمق کنند. اگزوپری متواضع ترین ادیب قرن بیستم بود. ادیبی با روحی پاک و منزه در کنار کودکانی بود که هنوز طعم تلخ گناه را نچشیده بودند و تمام دغدغه ی اگزوپری آن بود چیزی به آنها بیاموزد که شاید بتوانند به سبب آن در بزرگسالی نیز پاک بمانند.
گروههای نجات نتوانستند هواپیمای اگزوپری را پیدا کنند. کسی نمیدانست چه اتفاقی در آخرین لحظات برای او افتاد. چرا از هواپیما خارج نشد. زخمی بود؟ مرده بود؟ در اواخر قرن بیستم یک گروه تجسس موفق شد لاشه هواپیمای اگزوپری را در دریا پیدا کند.
داستانهای اگزوپری به ویژه شازده کوچولو آنقدر قوی بود که او را در طی حیاتش به نویسنده ای جهانی تبدیل کند. اما شاید مرگ قهرمانانه او اعتبارش را میان اروپاییان بیشتر کرد. کمتر کسی در تاریخ جنگ های بشری در جایگاهی قرار گرفت که اگزوپری پیدا کرد. او برای مردمش و ارتش متفقین یک قهرمان و برای مردم آلمان یک دلاور شد. او در داستانهایش از انسان سخن می گفت. در زمانی که همه فلاسفه و نویسندگان اروپا به جستجوی چیستی انسان پرداخته بودند او انسان را از نو تعریف کرد. نمی توان زیست و داستان های او یا لااقل شازده کوچولو را نخواند. کوچک است ساده است اما آنقدر ژرف هست که جاودان بماند.
ماجرای تاثیر اعلام مرگ او بر روی مردم شنیدنی است اما عجیبترین قسمت این ماجرا گزارشگر رادیو آلمان بود؛ افسر جوانی که با گریه و هق هق مرگ اگزوپری را اعلام کرد مترجم شازده کوچولو به آلمانی بود..
------------------------------------------------------
سالروز درگذشت خالق شازده کوچولو
هواپیماهای انگلیسی به سمت هدف های آلمانی حمله کردند. ضدهوایی ها آسمان را به آتش کشیدند. نبرد سختی میان زمین و آسمان به پاشد. در کشاکش درگیری گلوله های پدافند، یکی از هواپیماها را هدف گرفت. هواپیما در حال سقوط بود درحالی که نشانه ای از خروج خلبان دیده نمی شد. هواپیما به میان دریا سقوط کرد و در ژرفای آبها غرق شد…
اینجا رادیو ارتش آلمان، من .... گزارش امروز جنگ را به سمع ملت آلمان می رسانم. ساعاتی پیش هواپیماهای ارتش انگلستان مواضع ما را مورد حمله قرار دادند. در این عملیات خساراتی به مواضع ما رسید و تعداد .... فروند از هواپیماهای انگلیسی توسط پدافند خودی منهدم شدند. لازم به ذکر است که خلبان یکی از این هواپیماها ..."
افسرجوانی که گزارشگر این اخبار بود ناگهان سکوت کرد. مردمی که صدای رادیو را می شنیدند با سکوت گزارشگر کنجکاو شدند لحظاتی بعد صدای هق هق گریه گزارشگر شنیده می شد. همه می پرسیدند چه اتفاقی افتاده!؟ ناگهان همه گوش به زنگ رادیو شدند تا علت سکوت و گریه گزارشگر را بفهمند. لحظاتی بعد گزارشگر ادامه داد:
"خلبان یکی از این هواپیماها، آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده شهیر و خالق داستان شازده کوچولو بود."
ناگهان آلمان ساکت شد. کسی چیزی نمی گفت. بهت در چهره ها مشهود بود. بعضی آرام آرام اشک می ریختند.
اگزوپری خلبان دشمن بود ولی از هر هموطنی نزدیکتر بود. چیزی فراتر از یک دوست بود. با شازده کوچولو در قلب همه جا گرفته بود. آن روز هیچ کس در آلمان خوشحال نبود حتا آدولف هیتلر از مرگ اگزوپری متاثر شد. پایانی غیرمعمول برای یک داستان نویس جهانی.
حکایت زندگی آنتوان و اثرش تا ابد در خاطر انسان ها باقی خواهد ماند. نویسنده باید اثرش در اوج زیبایی و تاثیر گذاری سیر کند تا در طول حیات حتی کوتاهش همچون اگزوپری جهانی شود. این خاصه ی ادبیات است که دوست و دشمن را بر مزار ادیبی جهان وطن جمع می کند تا به یاد او اندکی تعمق کنند. اگزوپری متواضع ترین ادیب قرن بیستم بود. ادیبی با روحی پاک و منزه در کنار کودکانی بود که هنوز طعم تلخ گناه را نچشیده بودند و تمام دغدغه ی اگزوپری آن بود چیزی به آنها بیاموزد که شاید بتوانند به سبب آن در بزرگسالی نیز پاک بمانند.
گروههای نجات نتوانستند هواپیمای اگزوپری را پیدا کنند. کسی نمیدانست چه اتفاقی در آخرین لحظات برای او افتاد. چرا از هواپیما خارج نشد. زخمی بود؟ مرده بود؟ در اواخر قرن بیستم یک گروه تجسس موفق شد لاشه هواپیمای اگزوپری را در دریا پیدا کند.
داستانهای اگزوپری به ویژه شازده کوچولو آنقدر قوی بود که او را در طی حیاتش به نویسنده ای جهانی تبدیل کند. اما شاید مرگ قهرمانانه او اعتبارش را میان اروپاییان بیشتر کرد. کمتر کسی در تاریخ جنگ های بشری در جایگاهی قرار گرفت که اگزوپری پیدا کرد. او برای مردمش و ارتش متفقین یک قهرمان و برای مردم آلمان یک دلاور شد. او در داستانهایش از انسان سخن می گفت. در زمانی که همه فلاسفه و نویسندگان اروپا به جستجوی چیستی انسان پرداخته بودند او انسان را از نو تعریف کرد. نمی توان زیست و داستان های او یا لااقل شازده کوچولو را نخواند. کوچک است ساده است اما آنقدر ژرف هست که جاودان بماند.
ماجرای تاثیر اعلام مرگ او بر روی مردم شنیدنی است اما عجیبترین قسمت این ماجرا گزارشگر رادیو آلمان بود؛ افسر جوانی که با گریه و هق هق مرگ اگزوپری را اعلام کرد مترجم شازده کوچولو به آلمانی بود..
- ۵۷
- ۰۹ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط