بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز مصادف است با 25 صفر
بی گمان یکی از سیاهتـــریـــــــن ایّام تاریـــخ
روز , 25 صفر سال ۱۱ هجری قمری میباشد
بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت یافته است , آن چنان که حضرت از بیماری شکوه میکنند ؛ رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه اسامه تأکید میکنند ، اما لحظاتی بعد می بینند که ابوبکر و عمر و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند ، در خانه ایشان جمع شده اند
رسول خدا صلی الله علیه و آله با عتاب میفرمایند :
چرا همراه با سپاه حرکت نمی کنید ؟
ابوبکر میگوید:
من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم !!
عمر عذر می آورد:
دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم
پیامبر صلی الله علیه و آله متأثر میشوند و چند بار میفرمایند
سپاه اسامه را حرکت دهید
سپاه اسامه را حرکت دهید
… گویا تنها ابوبکر بهمراه چند نفر خانه ی پیامبر را ترک میکنند ؛ و به نظر نمی آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد !
و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه می پیوستند , هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان میدهند
… با توجه به آن که حال عمومی رسول خدا صلی الله علیه واله امروز بدتر از قبل شده است ، آنان میخواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر صلی الله علیه و آله ، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان علیه السلام - نخواهد افتاد ؛
آری آنان انتظار وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله را می کشند …
پیامبر خدا که چنین می بینند , سر از بستر بیماری بر میدارند و میفرمایند:
دوات و کَتِفی بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید
عده ای برمی خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند
اما عمر مانع می شود و میگوید:
چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان می گوید , نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است
برخی بر سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله تأکید میکنند و عده ای به طرفداری از عمر میپردازند .…
در منزل پیامبر سروصدا بالا میگیرد ؛ رسول خدا سلام الله علیه و علی آله ، ناراحت میشوند و میفرمایند:
از کنار من برخیزید که خانه ی انبیاء جای قیل و قال نیست .
عده ای میگویند :
وسایل نوشتن را نیاوریم ؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت ؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید .
عمر و اطرافیانش که مطمئن میشوند پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت خویش را نمی نویسند ، از خانه خارج میشوند
آنگاه پیامبر رو به امیرالمومنین علیه السلام می کنند و میفرمایند:
شما پس از من مورد ظلم واقع میشوید
کتاب سلیم بن قیس ۶۵۸/۲
بحار الانوار ۴۲۵/۳۱نزهه الکرام ٥٥٣،٥٥٢/٢
الـلــَّهــُمَّ الــْعَنْ أوَّلَ ظــَالِمٍ ظــَلــَمَ حَقَّ مُحَمـّـــــــَدٍ وَآلِ مُحَمـّـــــــَدٍ وَآخَرَ تــَابِعٍ لــَهُ عـَلــَی ذَلِک...اَلـلــَّهــُمَّ الــْعَنْهـُـــمْ جَمیِعــــا
امروز مصادف است با 25 صفر
بی گمان یکی از سیاهتـــریـــــــن ایّام تاریـــخ
روز , 25 صفر سال ۱۱ هجری قمری میباشد
بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت یافته است , آن چنان که حضرت از بیماری شکوه میکنند ؛ رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه اسامه تأکید میکنند ، اما لحظاتی بعد می بینند که ابوبکر و عمر و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند ، در خانه ایشان جمع شده اند
رسول خدا صلی الله علیه و آله با عتاب میفرمایند :
چرا همراه با سپاه حرکت نمی کنید ؟
ابوبکر میگوید:
من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم !!
عمر عذر می آورد:
دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم
پیامبر صلی الله علیه و آله متأثر میشوند و چند بار میفرمایند
سپاه اسامه را حرکت دهید
سپاه اسامه را حرکت دهید
… گویا تنها ابوبکر بهمراه چند نفر خانه ی پیامبر را ترک میکنند ؛ و به نظر نمی آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد !
و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه می پیوستند , هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان میدهند
… با توجه به آن که حال عمومی رسول خدا صلی الله علیه واله امروز بدتر از قبل شده است ، آنان میخواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر صلی الله علیه و آله ، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان علیه السلام - نخواهد افتاد ؛
آری آنان انتظار وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله را می کشند …
پیامبر خدا که چنین می بینند , سر از بستر بیماری بر میدارند و میفرمایند:
دوات و کَتِفی بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید
عده ای برمی خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند
اما عمر مانع می شود و میگوید:
چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان می گوید , نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است
برخی بر سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله تأکید میکنند و عده ای به طرفداری از عمر میپردازند .…
در منزل پیامبر سروصدا بالا میگیرد ؛ رسول خدا سلام الله علیه و علی آله ، ناراحت میشوند و میفرمایند:
از کنار من برخیزید که خانه ی انبیاء جای قیل و قال نیست .
عده ای میگویند :
وسایل نوشتن را نیاوریم ؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت ؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید .
عمر و اطرافیانش که مطمئن میشوند پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت خویش را نمی نویسند ، از خانه خارج میشوند
آنگاه پیامبر رو به امیرالمومنین علیه السلام می کنند و میفرمایند:
شما پس از من مورد ظلم واقع میشوید
کتاب سلیم بن قیس ۶۵۸/۲
بحار الانوار ۴۲۵/۳۱نزهه الکرام ٥٥٣،٥٥٢/٢
الـلــَّهــُمَّ الــْعَنْ أوَّلَ ظــَالِمٍ ظــَلــَمَ حَقَّ مُحَمـّـــــــَدٍ وَآلِ مُحَمـّـــــــَدٍ وَآخَرَ تــَابِعٍ لــَهُ عـَلــَی ذَلِک...اَلـلــَّهــُمَّ الــْعَنْهـُـــمْ جَمیِعــــا
۲.۵k
۱۶ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.