#دستانترا که برایم باز میکنیچشمانم کبوتر می شوند!و دریچه های #قلبت را،وقتی به رویم میگشایی؛تک تکِ سلولهایم،چون #ماری کهروی گنجینه خوابیده،دورِ #تُ حلقه میزنند!هم کبوتر شدنم را دوست دارم؛هم مار شدنم را،در سرزمینی به وسعتِآغوشِ تو 💖