اگر شهر

اگر شهر
مالِ من بود
در هر خيابانش
يك بغل فروشي
تأسيس مي كردم ...
كه اگر پاييز بود و نمِ باران و
يك دنيا برگِ زردِ ريخته از درخت
و يك دل كه پر از دلتنگي ست
جايي باشد براي دقيقه اي
در آغوش كشيده شدن
و ثانيه اي آرامش
و لحظه اي امنيت...
آري من اگر بودم،
به جاي اين همه درمانگاه
و مريض خانه،
در هر خيابان
فقط يك بغل فروشي
مي زدم و تمام..


#دخترونه_طوری
#ستاره_قشنگیجات


#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉
#𝒋𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𖣘
#𝑺𝒉𝒐𝒈𝒉𝒆𝑵𝒂𝒇𝒂𝒔
دیدگاه ها (۰)

خیال امروزت رابه هیچ چیز آغشته مکن...مگر منو کمی عشق...همین....

𝑌𝑜𝑢𝑟 𝑆𝑜 𝑝𝑒𝑟𝑓𝑒𝑐𝑡 𝑇𝒉𝑎𝑡 𝑡𝑊𝑜 𝑎𝑟𝑚𝑆‌ 𝑎𝑟𝑒 𝑛𝑂𝑡 𝑒𝑛𝑜𝑢𝑔𝒉 𝑇𝑜𝐻𝑢𝑔 𝑌𝑜𝑢...‌#...

تکیه کلامش بود؛فرق نمی کرد موقع سلام یا وقت خداحافظی، می گفت...

"زندگی یعنی همین بهانه‌های کوچک برای یک برف حسابی چند روزهو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط