تک پارتی تهیونگ
تک پارتی تهیونگ
پارت دو
ژانر: ترسناک
تلفن و جواب دادی
بعله صدایی نیومد فکر کردی صدات بهش نمیرسه دوباره با صدای لرزونی گفتی بعله بف. بفرمایین
گوشی رو تو دستت جا به جا کردی که دیدی بازم صدایی نمیاد مبخواستی قط کنی که یهو صدای تهیونگ رو میشنوی
ا.. ت خوبی
شوکه میشی همه چیز یادت میره و یهو بغضت میترکه و پر صدا میزنی زبر گریه
که تهیونگ میگه: اروم باش ا.. ت معذرت میخوام منو ببخش زودتر از عمارا برو بیرون ففط برو بیرون پیش مادرت
دیگه صبر کردن رو جایز ندونستی و با صدای بغض الود گفتی: تهیونگگگگگ جان من کجایی من خونه تنهام میترسممممم کمکم کننننننن و با صدا دوباره گریه کردی
تهیونگ اصلا معلوم هست کجایی از لعد ظهر دیگه خبری ازت نشد از نگرانی مردمو زنده شدم همش احساس میکنم تو خونه یکی هستتتتت بیا بیا پیشم ترو خدا
ببین ببین ا.. ت تو چرا خونه تنهایی هااا اون خونه دیگه امن نیست برو بیرون زود باش ترو خدا برو بیرون
یعنی چی تهی
که یهو برق کل ساختمان رفت و یک جیغ بلند کشیدی و تلفن از دستت افتاد کل امارت تاریک شد جوری که هیچی نتونستی ببینی و احساس میکردی دبگه قلبت نمیزنه و همونجا اروم نشستی سعی کردی تلفن رو پیدا کنی با گریه دستت رو روی زمین کشیدی که ناگهان دستت به یه جفت کفش خورد یادت نمیاد که کفشی تو خونه داسته باشی که ناگهان به صدایی میاد
سلام ا.. ت چطوری
با یه جیغ بلند میشی تا فرار کنی ولی پاهات به یه چیزی میخوره و می افتی
ا.. ت کجا میری
تو تو کی هستی خدااااااااا
(باحالات مسخره) من من کابوسم
صدای پاهاش که بهت نزدیک میشد و میشنیدی با ترس عقب عقب می رفتی که یهو چراغ
پایان نظراتتون حتما بگین ممنون😍
پارت دو
ژانر: ترسناک
تلفن و جواب دادی
بعله صدایی نیومد فکر کردی صدات بهش نمیرسه دوباره با صدای لرزونی گفتی بعله بف. بفرمایین
گوشی رو تو دستت جا به جا کردی که دیدی بازم صدایی نمیاد مبخواستی قط کنی که یهو صدای تهیونگ رو میشنوی
ا.. ت خوبی
شوکه میشی همه چیز یادت میره و یهو بغضت میترکه و پر صدا میزنی زبر گریه
که تهیونگ میگه: اروم باش ا.. ت معذرت میخوام منو ببخش زودتر از عمارا برو بیرون ففط برو بیرون پیش مادرت
دیگه صبر کردن رو جایز ندونستی و با صدای بغض الود گفتی: تهیونگگگگگ جان من کجایی من خونه تنهام میترسممممم کمکم کننننننن و با صدا دوباره گریه کردی
تهیونگ اصلا معلوم هست کجایی از لعد ظهر دیگه خبری ازت نشد از نگرانی مردمو زنده شدم همش احساس میکنم تو خونه یکی هستتتتت بیا بیا پیشم ترو خدا
ببین ببین ا.. ت تو چرا خونه تنهایی هااا اون خونه دیگه امن نیست برو بیرون زود باش ترو خدا برو بیرون
یعنی چی تهی
که یهو برق کل ساختمان رفت و یک جیغ بلند کشیدی و تلفن از دستت افتاد کل امارت تاریک شد جوری که هیچی نتونستی ببینی و احساس میکردی دبگه قلبت نمیزنه و همونجا اروم نشستی سعی کردی تلفن رو پیدا کنی با گریه دستت رو روی زمین کشیدی که ناگهان دستت به یه جفت کفش خورد یادت نمیاد که کفشی تو خونه داسته باشی که ناگهان به صدایی میاد
سلام ا.. ت چطوری
با یه جیغ بلند میشی تا فرار کنی ولی پاهات به یه چیزی میخوره و می افتی
ا.. ت کجا میری
تو تو کی هستی خدااااااااا
(باحالات مسخره) من من کابوسم
صدای پاهاش که بهت نزدیک میشد و میشنیدی با ترس عقب عقب می رفتی که یهو چراغ
پایان نظراتتون حتما بگین ممنون😍
۱۷.۵k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.