فصل دو)
P:4
یهو دیدم فیلیکس بلند شد
+چی شد
×الان بهم گفتی داداش
+اره
یهو دیدم بغلم کرد
×خیلی ممنون ا.ت تاحالا کسی بهم نگفته بود داداش
+خواهش
از بغلم در امد
£خب خب بریم شام بخوریم
+باش
×بریم ابجی
+بریم داداشی
فیلیکس دستم گرفت رفتیم سر میز نشستیم
£اینم غذا
+وای چه خوشمزه به نظر میاد
£خب بخورید
منو فیلیکس شروع کردیم خوردن
+یا اون مال من بود برای چی قارچ منو برداشتی
×دوست داشتم
+یا مامان بزرگ نگا قارچ منو خورد
£عیب نداره دخترم خو بخورید
+باش
غذارو خوردیم
به مامان بزرگ کمک کردیم سفره جمع کردیم
×خب خب ا.ت بریم فیلم ببینیم
+باش
با فیلیکس رفتیم رو مبل نشستیم فلیکس بغلم کرد
×وای خدا ابجی خیلی آرامش بهم میدی
+:)
نشستیم فیلم دیدم
+ترسناک
×اره
داشتیم نگا میکردیم فلیم ترسناک بود صحنه ترسناکش امد که فلیکس داد زد کلش کرد تو موهام
+یا داد نزن گوشم کر شد
×باش ابجی ببخشید ترسیدم
+عیب نداره
هنوز تو بغل فیلیکس بودم که زنگ در خورده شد
£من میرم باز میکنم شما بشینید
+باش
نشستیم که مامان بزرگ در باز کرد
نگاهی به در کردم دیدم که ...........
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.