همونطور که داشت دونه دونه نارنگیارو
همونطور که داشت دونه دونه نارنگیارو
میچید تو ظرف پرسید:راستی به نظرت
من اگه فصل بودم، کدومش میشدم؟
گفتم:حقیقتش سوال خیلی سختیه.
ولی مثلا وقتایی که مثه الان واسم
نارنگی پوست میکنی
و دستات بوی نارنگی میگیره، پاییز.
وقتایی که میخندی و گونههات گرد و برجستهتر
به نظر میاد، جوری که انگار آلوچه توشون قایم کردی،بهار.
وقتایی که اَشک از چشات شُره میکنه
و مثل آدم برفی قطره قطره از صورتت آب میچکه،زمستون.
وقتایی هم که دستای گرمت رو تو دستم
میگیرم و داغیش رو حس میکنم،تابستون.
کدومشون رو بگم که تو و فصلا ازم دلخور نشین؟
غش غش خندید.
برق ذوق و خوشحالی رو به وضوح تو چشاش
میدیدم. گفتم حالا به این فصلا،
ستارهی پر نور توی چشات رو هم اضافه کن.
#وروجک_لکستان
میچید تو ظرف پرسید:راستی به نظرت
من اگه فصل بودم، کدومش میشدم؟
گفتم:حقیقتش سوال خیلی سختیه.
ولی مثلا وقتایی که مثه الان واسم
نارنگی پوست میکنی
و دستات بوی نارنگی میگیره، پاییز.
وقتایی که میخندی و گونههات گرد و برجستهتر
به نظر میاد، جوری که انگار آلوچه توشون قایم کردی،بهار.
وقتایی که اَشک از چشات شُره میکنه
و مثل آدم برفی قطره قطره از صورتت آب میچکه،زمستون.
وقتایی هم که دستای گرمت رو تو دستم
میگیرم و داغیش رو حس میکنم،تابستون.
کدومشون رو بگم که تو و فصلا ازم دلخور نشین؟
غش غش خندید.
برق ذوق و خوشحالی رو به وضوح تو چشاش
میدیدم. گفتم حالا به این فصلا،
ستارهی پر نور توی چشات رو هم اضافه کن.
#وروجک_لکستان
۱۴.۴k
۰۶ اسفند ۱۴۰۰