@filmgoon
خودم گریه ام گرفت بخدا🥺الهی هیچکس یتیم نشه
یتیمی بی نوا آزرده خاطر
بشد عاشق چو بر یک دخت شاطر
یکی دختر که رعنا بود و خوشگل
قیامت قد؛ قیامت رو ؛ جواهر
ولی دختر ز آن جا رخت بر بست
چنان گویی که گردید است مسافر
به هر گاهی که مادر نان طلب کرد
به چشمان می شد آن دختر چو ظاهر
ولی افسوس آن زیبا نیامد
پناه آورد عاشق سوی شاعر
به گو شعری که دلبر باز آید
دلم را شاد کن وافر به وافر
نوشت از بهر او شعری بسی ناب
جوان خوش از درون شد روح طاهر
ولی افسوس که شعر را سوخت شاطر
شدش از این خبر آزرده خاطر
یتیمی گر قرارش آرزو بود
پدر کی مرده بود اندر بنادر
یتیمان آرزوها خام دارند
به جز گاهی که آن هم هست نادر🥺💔