و انگاه که اونگها خاموش میشوندو

و انگاه که اونگها خاموش می‌شوندو
حرف دلت
زبان..
قبیله‌ای تکنفره می‌شود
و رنگها رنگ می‌بازند...
در هجوم تنهایی
"هنر"
ان دایه ی شیرین تر از مادر
مادرانه در اغوشت می‌گیرد
و من از شر خاکستری حسودان
تو را به نیلی ابرنگ ملودی می‌سپارم
به شادمانی ان لحظه که
پیامبری از دل ساز برخیزد
و با خود معجزه ای آورد ...
از جنس ترانه
تا تو رها شوی...
در اغوش ترانه


#امیرعلی_قربانی
#گیسوی_جان
#گیسو_جان_داییش
دیدگاه ها (۶۶)

امدنش شبیه به اولین برف زمستانیتمام زشتی و ناهمواری‌های زند...

دیدنش بین برگ‌های پائیزیشبیه شکوفه‌های گیلاس استدر عمارت قد...

دلخوش به فسون و افسانه نباش ای دلخواب سیلی خوردن در بیداری م...

به غم‌انگیزی ان دم که فهمیدیمفراموش کردنمانشجاعتی نمیخواست#ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط