گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

پرپرواز ندارم

اما
دلی دارم و حسرت درناها
و به هنگامی که مرغان مهاجر
در دریاچه ی ماهتاب
پارو می کشند
خوشا رها کردن و رفتن
خوابی دیگر
به مردابی دیگر
خوشا ماندابی دیگر
به ساحلی دیگر
به دریایی دیگر
خوشا پر کشیدن
خوشا رهایی
خوشا اگر نه رها زیستن
مردن به رهایی!
آه
این پرنده
در این قفس تنگ
نمی خواند.

شاملو
دیدگاه ها (۰)

😻

رفتم سر فریزر یه دستبرد به آذوقه ی زمستون زدم😋

و همانا دچارتر از من برایِ تو پيدا نشد و نخواهد شد...

آه اگر آرزو به باد رود:)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط