می روم تا که دلت تنگ نگاهم بشود
می روم تا که دلت تنگِ نگاهم بشود
چشمِ تو بارِ دگر چشم به راهم بشود
می روم تا که بگردی همه ی دنیا را
باشد آن روز که عالم به گواهم بشود
غیرِ تو یار نجستم که دلم تاب نداشت
جز تو دلدارِ دگر محوِ پناهم بشود
من نترسم که تو با یارِ دگر اُخت شوی
یا به مهمانیِ تو عشق فراهم بشود
ترسم اینست که روزی ز پشیمانی ها
تو بیایی که بمانی و ...نخواهم بشود
ترسم از دردِ تو بر یارِ دگر زخم زنم
یا "فلانی" به دو صد عشق تباهم بشود
چشمِ تو بارِ دگر چشم به راهم بشود
می روم تا که بگردی همه ی دنیا را
باشد آن روز که عالم به گواهم بشود
غیرِ تو یار نجستم که دلم تاب نداشت
جز تو دلدارِ دگر محوِ پناهم بشود
من نترسم که تو با یارِ دگر اُخت شوی
یا به مهمانیِ تو عشق فراهم بشود
ترسم اینست که روزی ز پشیمانی ها
تو بیایی که بمانی و ...نخواهم بشود
ترسم از دردِ تو بر یارِ دگر زخم زنم
یا "فلانی" به دو صد عشق تباهم بشود
- ۲.۵k
- ۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط