ماجرای عجیب و زیبا ولی واقعی عاشقی و مرگ قو

ماجرای عجیب و زیبا ولی واقعی عاشقی و مرگ قو...😥
چو روزی زاغوش دریا بر امد...
شبی هم ز اغوش دریا بمیرد...
دیدگاه ها (۰)

مادرم🖤

امروز داشتم میرفتم بهشت زهرا...نمیدونستم اول برم پیش مادرم ...

بابا جانم ....خیلی دلم برات تنگ شده...😭😭😭

دل من گرفت از اینجا ...هوس سفر نداری ز غبار این بیابان...همه...

بالاخره عشـــــق در پایان روزی اتفاق خواهد افتاددستانت خواهد...

عاشقانه های شبنم

صفحه سوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط