خدا
خدا
گاه کنارت
در خیابان قدم میزند
و درست وقتی
مثل کودکی بی تاب
میخ کوب یک رویای گران قیمت
پشت ویترین دنیا شده ای
دست روی شانه ات میگذارد
و آهسته
زمزمه میکند که :
برایت می خرمش !
و کمی بعد ...
دلت می خواهد
لی لی کنان برگردی خانه
برقصی اصلا ... آن شوق بسیار را برایت آرزو می کنم .
گاه کنارت
در خیابان قدم میزند
و درست وقتی
مثل کودکی بی تاب
میخ کوب یک رویای گران قیمت
پشت ویترین دنیا شده ای
دست روی شانه ات میگذارد
و آهسته
زمزمه میکند که :
برایت می خرمش !
و کمی بعد ...
دلت می خواهد
لی لی کنان برگردی خانه
برقصی اصلا ... آن شوق بسیار را برایت آرزو می کنم .
۱۰.۴k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.