هر کی جای من بود جا میزد.چون اینکه هرروز بهت بگن اضافه ای
تو هرشب دعا میکنی که فردا روز خوبی باشه ولی بازم خراب میشه.
وقتی کسی ازت میپرسه که حالت خوبه لبخند میزنی و میگی همه چی روبه راهه ومن خوبم.لبخند؟خوب بودن؟همش فیکه.هرشب گریه و تنهایی،حرفایی که بقیه بهت زدن همش تو ذهنت اکو میشه ولی تو سعی میکنی که جلوی اشکاتو بگیری.وقتی میبینی رویاهات دارن جلوی چشمات نابود میشن،چاره ای نداری باید چشماتو ببندی و تا جایی که میتونی گریه کنی.
دیگه هیچی نمیتونه حالم رو خوب کنه؛آهنگ،بغل،محبت،بیرون رفتن،کیدراما دیدن،کتاب خوندن و خوابیدن.توبه هر حال قبول کردی که کسی تو رو تو زندگیش نمیخواد.
وقتی بدون اینکه بفهمی برای چی داری گریه میکنی و بدون هیچ دلیلی میریزه یعنی اینجوری که خودتم نمیدونی دلیلش چیه.خیلی دردناکه:)
کسی از زندگیت چیزی نمیدونه و توهم مجبوری پنهونش کنی چون میدونی که اگه بفهمه سرزنشت میکنه.
ولی به هرحال گریه و غم و غصه همیشه پیروز میشه:)
اینا حرفای دلم بود میدونم خیلی طولانی شد اگه حوصله نداشتین نخونین:)
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.