داریوش صدایی که نسلها فریاد خواهند زد
دهان دختر زیبا تهی ز دندان است
که هر شکسته دندان بهای یک نان است
هیچ کس فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و همه مردم شهر بانگ برداشتند که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست
و زمانی شده است که به غیر از انسان هیچ چیز ارزان نیست
در لجن زار، گل لاله نخواهد رویید
در هوای عفن، آواز پرستو به چه کارت آید
فکر نان باید کرد
و هوایی که در آن
نفسی تازه کنیم
گل گندم خوب است
گل خوبی زیباست
ای دریغا که همه مزرعه ی دل ها را
علف هرزه ی کین پوشانده ست
هیچ کس فکر نکرد
که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و همه مردم شهر
بانگ برداشته اند
که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد
که چرا ایمان نیست
و زمانی شده است
که به غیر از انسان
هیچ چیز ارزان نیست
که هر شکسته دندان بهای یک نان است
هیچ کس فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و همه مردم شهر بانگ برداشتند که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست
و زمانی شده است که به غیر از انسان هیچ چیز ارزان نیست
در لجن زار، گل لاله نخواهد رویید
در هوای عفن، آواز پرستو به چه کارت آید
فکر نان باید کرد
و هوایی که در آن
نفسی تازه کنیم
گل گندم خوب است
گل خوبی زیباست
ای دریغا که همه مزرعه ی دل ها را
علف هرزه ی کین پوشانده ست
هیچ کس فکر نکرد
که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و همه مردم شهر
بانگ برداشته اند
که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد
که چرا ایمان نیست
و زمانی شده است
که به غیر از انسان
هیچ چیز ارزان نیست
۱.۹k
۰۱ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.