من توی زندگیم هیچوقت دوتا دوست
من توی زندگیم هیچوقت دوتا دوست
صمیمی باهم دریکزمان نداشتم باخیلی ها به گردش وتفریح وهمه کارهای دیگه
میرفتیم امافقط برای یکنفرشون حاضربودم همه کاری بکنم نه دنبال تایید
شدنم ونه امتیاز گرفتن خدارو شکر اونقدری بودم که همبشه چندنفردورم باشن ولفت ولیس کنن حتی اونروزها هم نبودن ادمهای خاص وصمیمی اصلا برام مهم نبود همین که میدیدم هرز میپرن خطشون میزدم طوری که تاامروز
نتونستن راهی برای برگشتن پیدا کنن دلیلش هم اینبود که میدونستم توی رفاقت سنگ تمام گذاشتم براشون ...
من فقط توی زندگیم یکبار اونم تنها به یکنفر اونقدر اعتماد واطمینان داشتم
اونقدر دوسش داشتم که بهش اجازه میدادم هرچقدر که دلش میخواد وهرطور که میتونه ازارم بده ،حالموبگیره
بزنه توذوقم ،من تمام حواسم پیشش باشه واون حواسش جای دیگه و.....
فقط یکنفربود که حاضربودم تحت هرشرایطی کنارهم باشیم باهرعنوانی که دوست داره اما یه روز در کمال بهت وناباوری گفت میخوام برم...
من هنوزم نمیتونم هضم کنم که
چرا چطور دلش اومدبامن اون رفتارو بکنه الان سالهاست که نمیتونم زندگی کنم فقط نفس میکشم خیلیها سعی میکنن نزدیک بشن اما اونقدر تواین سالهادلتنگ یه شبخیر،یه حالت خوبه
یه هرچیز کوچیک وکم هزینه ای موندم وتوی خودم ریختم وصدام در نیومد که بریدم ازادما ...
هیچکسی توی دنیا نیست که باادم خاطره داشته باشه اما سزاوار یه سلام
نباشه هیچکس...
صمیمی باهم دریکزمان نداشتم باخیلی ها به گردش وتفریح وهمه کارهای دیگه
میرفتیم امافقط برای یکنفرشون حاضربودم همه کاری بکنم نه دنبال تایید
شدنم ونه امتیاز گرفتن خدارو شکر اونقدری بودم که همبشه چندنفردورم باشن ولفت ولیس کنن حتی اونروزها هم نبودن ادمهای خاص وصمیمی اصلا برام مهم نبود همین که میدیدم هرز میپرن خطشون میزدم طوری که تاامروز
نتونستن راهی برای برگشتن پیدا کنن دلیلش هم اینبود که میدونستم توی رفاقت سنگ تمام گذاشتم براشون ...
من فقط توی زندگیم یکبار اونم تنها به یکنفر اونقدر اعتماد واطمینان داشتم
اونقدر دوسش داشتم که بهش اجازه میدادم هرچقدر که دلش میخواد وهرطور که میتونه ازارم بده ،حالموبگیره
بزنه توذوقم ،من تمام حواسم پیشش باشه واون حواسش جای دیگه و.....
فقط یکنفربود که حاضربودم تحت هرشرایطی کنارهم باشیم باهرعنوانی که دوست داره اما یه روز در کمال بهت وناباوری گفت میخوام برم...
من هنوزم نمیتونم هضم کنم که
چرا چطور دلش اومدبامن اون رفتارو بکنه الان سالهاست که نمیتونم زندگی کنم فقط نفس میکشم خیلیها سعی میکنن نزدیک بشن اما اونقدر تواین سالهادلتنگ یه شبخیر،یه حالت خوبه
یه هرچیز کوچیک وکم هزینه ای موندم وتوی خودم ریختم وصدام در نیومد که بریدم ازادما ...
هیچکسی توی دنیا نیست که باادم خاطره داشته باشه اما سزاوار یه سلام
نباشه هیچکس...
۲.۷k
۲۲ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.