خط زدی از دفترت ای سُفله نامم را
خط زدی از دفترت ای سُفله نامم را
چطور از یادِ مردم میبری #ابله کلامم را؟!
هنوز از هستیات رنگی نمیدیدند و میدیدند
که بر اوراقِ هستی ثبت میکردم دوامم را
هنوز از گُلگُلِ پیراهنِ خود ذوق میکردی
که عاری کردم از سودای پرچم پشتبامم را
هنوز از گوشهی قنداقه بوی شیر میدادی
که من طی کرده بودم سالها ایامِ کامم را
زدی، رفتی... برو با مایهی بیمایگی خوش باش
نمیگیرم پس از زخم از ضعیفان انتقامم
چطور از یادِ مردم میبری #ابله کلامم را؟!
هنوز از هستیات رنگی نمیدیدند و میدیدند
که بر اوراقِ هستی ثبت میکردم دوامم را
هنوز از گُلگُلِ پیراهنِ خود ذوق میکردی
که عاری کردم از سودای پرچم پشتبامم را
هنوز از گوشهی قنداقه بوی شیر میدادی
که من طی کرده بودم سالها ایامِ کامم را
زدی، رفتی... برو با مایهی بیمایگی خوش باش
نمیگیرم پس از زخم از ضعیفان انتقامم
۵.۰k
۱۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.