دلتنگی یعنی تو باشی

دلتنگی یعنی تو باشی...
اما نباشی.
یعنی اسمت بیاد، قلبم بلرزه،
اما چشمهات رو نبینم، صدات رو نشنوم،
و فقط سکوت باشه...
یه سکوت کشنده،
که توش هزار بار می‌میرم،
و هیچ‌کس نمی‌فهمه.

هیچ‌چیز سخت‌تر از این نیست
که دلت برای کسی تنگ بشه
که حتی نمی‌دونه چقدر نیازش داری.
یه حس بی‌صدا که هی توی قلبت می‌پیچه
و کاری از دستت برنمیاد جز گریه‌های شبونه،
جز خیره شدن به گوشیِ خاموش،
جز مرور خاطراتی که دیگه تکرار نمی‌شن.

چقدر سخته ببینی جاش خالیه
توی تمام لحظه‌هایی که باید کنارت می‌بود…
تو بخندی،
اما اون نباشه ببینه.
تو بترسی،
اما اون نباشه که دستتو بگیره.

دوری،
یه مرگِ تدریجیه…
نه جسمتو می‌کشه، نه قلبتو،
فقط آرام‌آرام "تو" رو از "تو" می‌گیره…

و من؟
من هنوز هر شب با خیالِ دیدنت می‌خوابم
و با دردِ ندیدنت بیدار می‌شم…

قاصدک تنها 💔
دیدگاه ها (۰)

میدونی چیه ؟آدم از بدی داغون نمیشهاز اونایی داغون میشه ک برا...

نه بغضم بند میاد نه خاطراتت کم رنگ میشه اما بدون همین دلی ک ...

خسته‌ام...نه از عشق، نه از زندگی...از خودم، از دلی که نفهمید...

کجای جهان دورتر است؟آنجا که تویییا اینجا که منم؟..تو غم انگی...

این پست رو BBC تو نقد کسایی که می گن "" حشره خوار "" کردن مل...

ری اکشن پسرای HP چه جوری خواستگاری می کنند(درخواستی)

| ازتو تا ابدیت | فصل اول ~ بخش اول ~ چپتر چهارم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط