🍁شکار صید🍁
🍁شکار صید🍁
گم کرده راهی مسیرش سوی من بود
ناخواسته در تیررس یک راهزن زن بود
در تیررسم با ناز و ادا کرد گره ابرو
آهسته و آرام به زمین کمان من بود
بی دغدغه بی جنگ و نبردی دلم آرام
در دام دوتا چشم، دو شمشیر زن بود
خواستم از دامش بگریزم دلم اما
کهنه سواری از نفس افتاده تن بود
لرزید دلم مثل همان روزی که چشمم
درزندان بیگانه به یک هموطن بود
درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:
فکر کنم چایی تان افتاده از دهن بود
#دکلمه#شعر#شاعر#خوشبین
#غزل#شعراء#محمد_خوش_بین
#صید#شکار#عشق#عاشق#عاشقی
#عاشقانه_خاص#عاشقانه#راهزن
#آهسته#چشم#دلتنگی
گم کرده راهی مسیرش سوی من بود
ناخواسته در تیررس یک راهزن زن بود
در تیررسم با ناز و ادا کرد گره ابرو
آهسته و آرام به زمین کمان من بود
بی دغدغه بی جنگ و نبردی دلم آرام
در دام دوتا چشم، دو شمشیر زن بود
خواستم از دامش بگریزم دلم اما
کهنه سواری از نفس افتاده تن بود
لرزید دلم مثل همان روزی که چشمم
درزندان بیگانه به یک هموطن بود
درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:
فکر کنم چایی تان افتاده از دهن بود
#دکلمه#شعر#شاعر#خوشبین
#غزل#شعراء#محمد_خوش_بین
#صید#شکار#عشق#عاشق#عاشقی
#عاشقانه_خاص#عاشقانه#راهزن
#آهسته#چشم#دلتنگی
۸.۸k
۱۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.