موهاشو ببافم و عروسکی ببندم

موهاشو ببافم و عروسکی ببندم
براش یه عالمه لباس بگیرم و با کفشاش ست کنم چون مامانمم کوچیک بودم این کارو میکرد
از این گیره عروسکی ها که روش پشم و عروسک دارها از اونا براش بگیرم
هرشب براش قصه بخونم و خودم بخوابونمش
هروقت حوصلش سر رفت باهاش بازی کنم و یکمم که بزرگ تر شد باهم فیلم و کارتون ببینیم هروقت میخواد بره مدرسه خودم ببرمش هروقت کمک‌خواست باهاش درس کار کنم و...
دیدگاه ها (۳۴)

بگین کیهههه؟

امنیت:

شبایی که با یونا حرف میزنم :

سلامچیکارا میکنین ؟ امتحانا چطوره؟ خب چندوقته پست نزاشتم؟ خو...

وقتی حشر////ی میشه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط