شبیه اون غمی که یهو بانم بارون و سیاهی آسمو

شبیه‌ِ اون‌ غَمی‌ که‌ یِهو با‌نَم‌ِ بارون‌ و سیاهی‌ِ آسمونِش‌ به‌ دِلِت‌ هجوم‌ میاره،
هیچ‌‌ کَلمه‌ای‌ نمیتونه‌ این‌ حَجم‌ از‌دِلتَنگی، غُربَت و غَم‌ِ عَجیبی‌ که از دوریت‌ توی‌ِ قَلبَم‌ لونه‌ کَرده‌ رو‌ توصیف‌ کنه ...
نه‌ داریخماخ، نه‌ پارچالاندیم، نه‌‌ لانه‌ویز، نه‌ حَتی‌ تاسیان ...!
باوَرکن‌ کَلمه‌ای‌ نیست‌ ..
دِلِمون‌ پوسید ،
چِشمِمون‌ تَر‌شُد ،
دَستامون‌ لَرزید ،
دِلِت‌ تَنگ‌ نَشُد:)؟!🖤
_
بُغضِ ِفروخورده‌ام ؛
چگونه نگِریَم ؟! 🖤
_
چه مُبارَک اَست این غَم که تُ دَر دِلَم نَهادی:)!🖤
_
محمد صالح علا یِ گِله یِ قَشَنگ میکنه، میگه:
شما که میخواستید بروید ..
پس چرا این همه خاطره
در کوچه ی ما جا گذاشتید:)؟!
_
جایَت‌هَمیشه‌دَر‌دِلِ‌مَن‌دَرد‌میکُنَد:)!🖤
_
#قَشَنگتَرین‌اِشتِباهَم...
دیدگاه ها (۰)

يک شهر پر از آدم و این حجم پر از درد ...لعنت شود آن شب که تو...

پآییزِ جَمشید؛بَرگ ریزونِ، دِلبَـر هَمَش پا می‌ذاره رو این ب...

بِلاتَکلیفَم ..!مثلِ حالِ آسِمان، آن موقع‌هایی که روز هَنوز ...

کاش می‌آمدی ...این روز‌ها احتیاج دارمقلب انسان دیگری کنار قل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط