پارت

پارت 5
از دید ات
وقتی نوشیدنیمون تموم شد گارسون اومد و صورت حساب را داد و بعد هوانگ سریع یه 20دلاری بهش داد و گفت:بقیشم انعامت) منم که این صحنه رو دیدم فهمیدم بچه پولداره و هم سطح خودمه و بعد بلند شدیم و به سمت پارک حرکت کردیم
از دید هوانگ
وقتی رسیدیم مثل بچه ها سمت تاب دوید و سوار تاب شد و مثل بچه ها تاب می خورد و من هم به سمت تاب کنارش رفتم و خیلی اروم داشتم تاب می خوردم و گوشی نگاه میکردم تا اینکه یکی از دوستام بهم پیام داده و گفت (ببینم با اون دختر جدیده رفتی دیت) من هم بهش پیام دادم و گفتم (اره چطور)
دوست هوانگ+هوانگ-
+ببین اگه میخوای مخشو بزنی بهم بگو الان داره چکار می‌کنه
-الان داره تاب میخوره
+برو سمتش و بهش بگو هانی میخوای تابت بدم
-خب?
+بعدش منتظر جواب باش هرچی گفت بهت میگم باید چیکار کنی
پایان چت
به سمت ات رفتم و گفتم (هانی میخوای تابت بدم )
ات(نه ممنون)
دوباره سر جای قبلیم نشستم و به دوست پیام دادم
+چیشد?
-گفت نه ممنون
+ببین الان تابشو نگه دار بعد بلندش کن و ببرش سمت خونه خودتون چون تو خودت تنها زندگی می‌کنی و بعدش خواب آلود ترین فیلمی که میشناسی رو براش بزار و اینطوری میتونی هر کار که دوست دار باهاش انجام بدی




هروقت 20تا لایک گرفت و 10تا کامنت پارت بعدی رو میزارم
دیدگاه ها (۶)

این یوپ

هوانگ این یوپ

آخرشم اینقدر برای دوستم ویدیو از سئو جون فرستادم اونم عاشقش ...

دوست پسر دمدمی مزاج

جیمین فیک زندگی پارت ۴۹#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط