آنچه از محتوای این داستان برمی آید حضور شیطان در عالم جزء

آنچه از محتوای این داستان برمی آید حضور شیطان در عالم جزء برنامه های الهی بوده چرا که اگر شیطانی در کار نبود همه چیز دنیا معلق و تعطیل و پا در هوا می ماند.

شیطان و حضرت سلیمان(ع)
حضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام عرض کرد: خدایا! تو مرا بر جن و انس و وحوش و طیور و ملائکه و دیوها مسلط کردی، ولی یک خواهشی از تو دارم و آن اینکه اجازه دهی بر شیطان هم مسلط شوم و او را زندانی و حبس کنم و به غل و زنجیر بکشم که این قدر مردم را به گناه و معصیت نیندازد.
 

خطاب رسید: ای سلیمان! مصلحت نیست.
عرض کرد: خدایا! وجود این ملعون برای چه خوب است؟!

ندا آمد: اگر شیطان نباشد کارهای مردم معوق و معطل می ماند، عقب می افتد، کار مردم پیش نمی رود...
عرض کرد: خدایا! من میل دارم این ملعون را چند روزی حبس کنم.

خطاب رسید: حالا که اصرار داری؛ بسم الله، او را بگیر.
حضرت سلیمان(ع) فرستاد او را آوردند، غل و زنجیر کردند و به زندان انداختند.

حضرت کارش زنبیل بافی بود، زنبیل درست می کرد و می برد بازار می فروخت و از این راه نان خود را در می آورد.

یک روز زنبیل درست کرد و به نوکرها داد که ببرند بازار بفروشند و قدری آرد جو با پولش بخرند تا نان بپزد و تناول کند. (در حالی که در خبر است که هر روز چهار هزار شتر و پنج هزار گاو و شش هزار گوسفند در آشپزخانه حضرتش طبخ می شد، با وجود این خودش زنبیل بافی می کرد و نان می خورد)

حضرت سلیمان(ع) فرستاد زنبیل را بردند بازار بفروشند، خدمت گزاران دیدند بازارها بسته، خبر آوردند آقا بازارها بسته است. حضرت فرمود: مگر چه شده؟! برای چه بسته است؟ گفتند: نمی دانیم، زنبیل ها ماند، و حضرت آن روز را با آب افطار کرد.

روز بعد غلامان را فرستاد زنبیل ها را به بازار ببرند و بفروشند، باز خبر آوردند که بازارها بسته و مردم به قبرستانها رفته و مشغول گریه و زاری هستند و تهیه سفر آخرت را می بینند.
خدایا چه شده مردم چرا دل به کاسبی نمی دهند؟!

خطاب رسید: ای سلیمان! تو دلال بازار را گرفتی و زندان کردی، نگفتم: مصلحت نیست شیطان را زندانی کنی؟

حضرت سلیمان دستور داد، شیطان را آزاد کردند، صبح که شد دید مردم صبح زود به در مغازه هایشان رفته اند و مشغول کسب و کار شده اند. پس اگر شیطان نباشد امورات دنیا نظم نمی گیرد، قدرت پروردگار را مشاهده می کنی، از همین دشمن برای نظم امور استفاده کرده چنانچه شاعری می گوید

اگر نیک و بدی دیدی مزن دم
که هم ابلیس می باید هم آدم
#رضا_قلی_خان_طبرستانی
#رضاقلی_خان_هدایت
#تذکره_ریاض_العارفین
داستانهای سوره حمد، ص 54
https://rasekhoon.net/article/show/203956/%D8%B4%DB%8C%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86
دیدگاه ها (۰)

از امام صادق (ع) نقل شده که خداوند فرمود:وقتی یکی از بندگان ...

امام صادق عليه السلام در توضيحآيه « بگو : حجّت قاطع ويژه خدا...

حضرت محمد صلی الله علیه و آله) : عالم باش يا آموزنده ، يا شن...

ما همه دیوانه به دنیا آمدیم ، بعضی از ما دیوانه باقی می مانی...

فاطمه واژه ی بی خاتمه

تفاوت اساسی و بنیادین میان مقاومت و جنگ در همینجاست. جنگ برا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط