بچه ها یبار واسه ی خونه ی مادر بزرگم یکی از لباسای تقر

یبا عادیمو پوشیده بودم
بعد از اینکه مهمونا رفتن مادربزرگم اومده باهام دعوا که این چی بود تو پوشیدی چرا انقد بزرگه😐
تازه لباسای لشمو ندیده ک جهار تای خودمم توش جا میشم
دیدگاه ها (۷)

وای خداااااا نگاش کننن

اینم از امروز 😐 فرار کرد😂

یچه ها این پیج رو فالو کنین فیکش عالیه elyarmy@

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط