گاهی
گاهی
در عبور بی خیالی ابرها
رد پای تنهایی
زمین گیر می شود
بر نیمکت بی روح حیرانی
اندیشه ای سپید
بر صیقل رو ح می دمد
چلچله ها
از تنگنای فراق
به بیرون پر می کشند
ناله می شوی در خود
و می مانی
بر قفس خالی زمان
افسانه_کامکار
در عبور بی خیالی ابرها
رد پای تنهایی
زمین گیر می شود
بر نیمکت بی روح حیرانی
اندیشه ای سپید
بر صیقل رو ح می دمد
چلچله ها
از تنگنای فراق
به بیرون پر می کشند
ناله می شوی در خود
و می مانی
بر قفس خالی زمان
افسانه_کامکار
۱۷.۵k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲