فکرم از این در به دری جای دگر نمی رود
فکرم از این در به دری جای دگر نمی رود
شام زغال گون من رو به سحر نمی رود
جاذبه های این جهان گرد رهی نباشدم
قامت دلربای دوست پیش نظر نمی رود
داغ دلم تازه نکن زین که گذشته ها گذشت
از گذر گذشته ها شهد و شکر نمی رود
خاطر غمگسار ما دام بلا چشیده است
نام بلا خطای عشق,رو به خطر نمی رود
چله نشین غربتم تا مگرم چه ها شود
غربت از این جاده چرا راه دگر نمی رود
شام زغال گون من رو به سحر نمی رود
جاذبه های این جهان گرد رهی نباشدم
قامت دلربای دوست پیش نظر نمی رود
داغ دلم تازه نکن زین که گذشته ها گذشت
از گذر گذشته ها شهد و شکر نمی رود
خاطر غمگسار ما دام بلا چشیده است
نام بلا خطای عشق,رو به خطر نمی رود
چله نشین غربتم تا مگرم چه ها شود
غربت از این جاده چرا راه دگر نمی رود
۹.۹k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.