گفت ای دیوانه لیلایت منم

گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوازه ی صحرا نشد
گفتمت عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرتت یک بار دیگر
غیر لیلا بر نیاید از هیچ کس
روز و شب او را صدا کردی و لی دیدم امشب با معنی گفتی بلی
مطمعن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این مجنون که خارت کرده بود
درس عشقش بی‌قرارت کرده بود
مرد رهم باش تاشاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
دیدگاه ها (۳)

باهم بخندیم نه به هم 🤣🤣

پیش او دفن کنیدم که مگر زلزله ی بعد از صد قرن در آغوش کشاند ...

خدایا خورد و بردت چنه بی مو که انگاری فقط سوره تیی مو نه زند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط