داماهی
ای محبوب! آنان که بصیرتشان را حجاب هوس پوشیده بود به خود آمدند، امّا دلِ من همچنان گروگان هوای توست.
چه بسا مدعیّانِ کینهتوز، با همهٔ ملامتگریشان در عشق تو، بیدریغ پندم دادند تا از این عشقم باز دارند و من دل نبریدم.
چه بسا شبی چون امواجِ دریا سهمناک و دمان، که دامن قیرگونِ خود بر سرِ من فروکشید و خواست تا صبرم بیازماید. و هنگامی که درازیاش از حد بگذشت و آغاز و انجامش را فاصلهای عظیم پدید آمد، فریاد زدم:
هان، ای شبِ دیرنده! دریچههای بامدادی را بگشای، هر چند عاشق دلخسته را پرتو بامدادی از تیرگیِ شامگاهی خوشتر نیست.
✍🏽 #امروالقیس
📕 مُعَلَّقات سَبْع _ اِمرُؤُالقَیس
چه بسا مدعیّانِ کینهتوز، با همهٔ ملامتگریشان در عشق تو، بیدریغ پندم دادند تا از این عشقم باز دارند و من دل نبریدم.
چه بسا شبی چون امواجِ دریا سهمناک و دمان، که دامن قیرگونِ خود بر سرِ من فروکشید و خواست تا صبرم بیازماید. و هنگامی که درازیاش از حد بگذشت و آغاز و انجامش را فاصلهای عظیم پدید آمد، فریاد زدم:
هان، ای شبِ دیرنده! دریچههای بامدادی را بگشای، هر چند عاشق دلخسته را پرتو بامدادی از تیرگیِ شامگاهی خوشتر نیست.
✍🏽 #امروالقیس
📕 مُعَلَّقات سَبْع _ اِمرُؤُالقَیس
۵۳.۲k
۲۱ اسفند ۱۴۰۲