دلم ميخواد به كودكي برگردم ؛
دلم ميخواد به كودكي برگردم ؛
همان زماني كه دست در دستان
مادربزرگ به كوچه هاي باريك و
شلوغ قدم ميگذاشتيم ،
در راه با سودابه خانوم كه در
حياط با همسايه ها ي ديگر سبزي
پاك ميكرد احوال پرسي ميكرديم ،
به بقالي سر كوچه ميرسيديم و
از اكبر آقا خريد ميكرديم
چادر مادربزرگ را ميكشيدم
كه براي من هم بستني بخر و
بعد مسير بقالي تا خانه را
لي لي كنان طي ميكردم ...
دور از هياهوي جهان ؛
دلم يك كودكي ميخواهد ...!
همان زماني كه دست در دستان
مادربزرگ به كوچه هاي باريك و
شلوغ قدم ميگذاشتيم ،
در راه با سودابه خانوم كه در
حياط با همسايه ها ي ديگر سبزي
پاك ميكرد احوال پرسي ميكرديم ،
به بقالي سر كوچه ميرسيديم و
از اكبر آقا خريد ميكرديم
چادر مادربزرگ را ميكشيدم
كه براي من هم بستني بخر و
بعد مسير بقالي تا خانه را
لي لي كنان طي ميكردم ...
دور از هياهوي جهان ؛
دلم يك كودكي ميخواهد ...!
۳.۸k
۲۶ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.