نشسته ام به در نگاه میکنم

نشسته ام به در نگاه میکنم؛
دریچه آه می کشد،
تو از کدام راه میرسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی ام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد...

هوشنگ ابتهاج
دیدگاه ها (۰)

نازم به چشم یار که تیر نگاه رابی جا هدر نکرد و به قلبم نشانه...

بین ما «خطی‌ست قرمز» پس تو با ما نیستییک قدم بردار، می‌بینی ...

ببین غیرت معنیش این نیست که بگی چطوری لباس بپوشفلان جا نرو ی...

تو درگير خودت هستيفراموش کردي مرددخيلت رو کجا بستيکجا اين حر...

تو از کدام راه می رسی؟خیال دیدنت چه دلپذیر بود.جوانی ام در ا...

یک نفر تو خیابونای مغز من همیشه راه میره قدم میزنه . خیابونا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط