قدربهت نیازدارم کاش جامون عوض میشدتابدونی دلتنگی چیه
وااااااااااااای خداااااااا
خیلی دلم براش تنگ شده
دیکه کارم بهجایی رسیده که تو خیابون وقت کارکردن بی اختیار اشک میریزم
متوجه نگاه رهگدرهامیشم ولی دیگه مثل قبلنااهمیتی نداره برام ...یهو انگار اون لحظه ای که داشتم طی میکردم برام اونقدراشنا اومدکه حتی اسمشوهم اوردم به زبانم...
مگه ماچه گناهی کردیم که تاوانش اینطوریه من نمیخوام وقتی بهش برسم که دیگه تاب وتوان برای راه رفتنم ندارم
منم ادمم منم ارزوهایی دارم دلمآ میخواد اقلا حالا که کمی از اون نطرو ماندا هنوز ااااااااااااای خداااااااا
خیلی دلم براش تنگ شده
دیکه کارم بهجایی رسیده که تو خیابون وقت کارکردن بی اختیار اشک میریزم
متوجه نگاه رهگدرهامیشم ولی دیگه مثل قبلنااهمیتی نداره برام ...یهو انگار اون لحظه ای که داشتم طی میکردم برام اونقدراشنا اومدکه حتی اسمشوهم اوردم به زبانم...
مگه ماچه گناهی کردیم که تاوانش اینطوریه من نمیخوام وقتی بهش برسم که دیگه تاب وتوانی نداشته باشم چه ارزوهایی که داشتمو دیگه داره دیرمیشه براشون من بخدا همیشه دوسش داشتم وعاشقش بودمو هستم اخه چرا بامنکه روی حرفش حرف نمیزدم این کارو کرد که
اینقدر از خودم خجالت بکشم که چرا اینقدر کمبود دارم که به این زودی دل کسی از ادمزده بشه ...
دیگه بایدقبول کنمکه واقعیت همین بود اون در کنار من احساس رصایت نمیکرد 😔😔😔
خیلی دلم براش تنگ شده
دیکه کارم بهجایی رسیده که تو خیابون وقت کارکردن بی اختیار اشک میریزم
متوجه نگاه رهگدرهامیشم ولی دیگه مثل قبلنااهمیتی نداره برام ...یهو انگار اون لحظه ای که داشتم طی میکردم برام اونقدراشنا اومدکه حتی اسمشوهم اوردم به زبانم...
مگه ماچه گناهی کردیم که تاوانش اینطوریه من نمیخوام وقتی بهش برسم که دیگه تاب وتوان برای راه رفتنم ندارم
منم ادمم منم ارزوهایی دارم دلمآ میخواد اقلا حالا که کمی از اون نطرو ماندا هنوز ااااااااااااای خداااااااا
خیلی دلم براش تنگ شده
دیکه کارم بهجایی رسیده که تو خیابون وقت کارکردن بی اختیار اشک میریزم
متوجه نگاه رهگدرهامیشم ولی دیگه مثل قبلنااهمیتی نداره برام ...یهو انگار اون لحظه ای که داشتم طی میکردم برام اونقدراشنا اومدکه حتی اسمشوهم اوردم به زبانم...
مگه ماچه گناهی کردیم که تاوانش اینطوریه من نمیخوام وقتی بهش برسم که دیگه تاب وتوانی نداشته باشم چه ارزوهایی که داشتمو دیگه داره دیرمیشه براشون من بخدا همیشه دوسش داشتم وعاشقش بودمو هستم اخه چرا بامنکه روی حرفش حرف نمیزدم این کارو کرد که
اینقدر از خودم خجالت بکشم که چرا اینقدر کمبود دارم که به این زودی دل کسی از ادمزده بشه ...
دیگه بایدقبول کنمکه واقعیت همین بود اون در کنار من احساس رصایت نمیکرد 😔😔😔
۹.۴k
۰۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.