این روزها به یک چیز زیاد فکر می کنم ، خیلی زیاد .
این روزها به یک چیز زیاد فکر میکنم ، خیلی زیاد .
به افسردگی خندان .
میدانی یعنی چه .
تا به حال دلقک غمگین دیدهای ؛
خب این هم مثل آن است .
گریم و نقابِ خوشحالیِ ساختگی روی قلب و روح سنگینی میکند .
قلب دیگر درخشندگی سابق را ندارد و روح نیز جلای سابق را ؛
انگار که شما را به زنجیر کشیده و در تاریکترین نقطه ذهنتان در سکوتی تلخ و زننده جیغ میکشید .
و پژواک فریاد شما ، همان سکوت است .
پس طبیعیست که هیچکس متوجه این سکوت نخواهد شد .
و در ظاهر بسیار سرخوش ، بیحزن ، بی هیچ دغدغهای ، دیده میشوی اما هیهات .
مثل تکه زغالی که در بیرونش اثری از سوختن نیست ، اما در درون میسوزد و میسوزد و میسوزد . . : )
به افسردگی خندان .
میدانی یعنی چه .
تا به حال دلقک غمگین دیدهای ؛
خب این هم مثل آن است .
گریم و نقابِ خوشحالیِ ساختگی روی قلب و روح سنگینی میکند .
قلب دیگر درخشندگی سابق را ندارد و روح نیز جلای سابق را ؛
انگار که شما را به زنجیر کشیده و در تاریکترین نقطه ذهنتان در سکوتی تلخ و زننده جیغ میکشید .
و پژواک فریاد شما ، همان سکوت است .
پس طبیعیست که هیچکس متوجه این سکوت نخواهد شد .
و در ظاهر بسیار سرخوش ، بیحزن ، بی هیچ دغدغهای ، دیده میشوی اما هیهات .
مثل تکه زغالی که در بیرونش اثری از سوختن نیست ، اما در درون میسوزد و میسوزد و میسوزد . . : )
۵.۰k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.