این روزها به یک چیز زیاد فکر میکنم خیلی زیاد

این روزها به یک چیز زیاد فکر می‌کنم ، خیلی زیاد .
به افسردگی خندان .
می‌دانی یعنی چه .
تا به حال دلقک غمگین دیده‌ای ؛
خب این هم مثل آن است .
گریم و نقابِ خوشحالیِ ساختگی روی قلب و روح سنگینی می‌کند .
قلب دیگر درخشندگی سابق را ندارد و روح نیز جلای سابق را ؛
انگار که شما را به زنجیر کشیده و در تاریک‌ترین نقطه ذهن‌تان در سکوتی تلخ و زننده جیغ می‌کشید .
و پژواک فریاد شما ، همان سکوت است .
پس طبیعی‌ست که هیچ‌کس متوجه این سکوت نخواهد شد .
و در ظاهر بسیار سرخوش ، بی‌حزن ، بی هیچ دغدغه‌ای ، دیده می‌شوی اما هیهات .
مثل تکه زغالی که در بیرونش اثری از سوختن نیست ، اما‌ در درون می‌سوزد و می‌سوزد و می‌سوزد . . : )
دیدگاه ها (۵)

این روزها به یک چیز زیاد فکر می‌کنم ، خیلی زیاد .به افسردگی ...

آرامش به معنای آن نیستکه صدایی نباشدمشکلی وجود نداشته باشدیا...

چشم های زیبایی دارد ،خنده های زیبای داردصدای زیبای داردقلب ز...

ولی اینطور نیست که کَسی یِکدفعه بِمیره،آدما، ذَره ذَره تموم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط