اگه روزی خبر شهادت منو شنیدید مبادا...
🔹 توی جلسه خواستگاری گفته بود که من سر سفره شهدا نشستم و توی مسیری قدم گذاشتم که دلم میخواد با همسرم اون رو ادامه بدم. دنبال همسری میگشت که در مسیر سعادت همراهیش کنه، مسیری که قرار بود به شهادت ختم بشه.
🔹 سال ۹۴ بود که بعد از کلی خواهش و اصرار و نذر و خلاصه به این در و اون در زدن، قسمت شد که برای اولین بار به سوریه اعزام بشه.
🔹 چند ساعت قبل از #اسارت داشت با خانمش حرف میزد. محسن نسبت به همسر و پسرکوچیکشون علی، اظهار دلتنگی کرد و گفت اگه بشه به زودی برمیگرده.
🔹 میگفت تا برگردم، حتما علی هم راه افتاده و با پاهای خودش میتونه بیاد به استقبالم. محسن همونطوری که وعده داده بود، چند روز بعد برگشت.
🔹 با اومدنش نه فقط علی، بلکه مردم ایران به استقبالش اومده بودن.
به استقبال فرزند خودشون. فرزند ایران.
🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
#فرزند_ایران #مفاخر
#محاصره #آرمان #برومند
#وطن #حججی
🔹 سال ۹۴ بود که بعد از کلی خواهش و اصرار و نذر و خلاصه به این در و اون در زدن، قسمت شد که برای اولین بار به سوریه اعزام بشه.
🔹 چند ساعت قبل از #اسارت داشت با خانمش حرف میزد. محسن نسبت به همسر و پسرکوچیکشون علی، اظهار دلتنگی کرد و گفت اگه بشه به زودی برمیگرده.
🔹 میگفت تا برگردم، حتما علی هم راه افتاده و با پاهای خودش میتونه بیاد به استقبالم. محسن همونطوری که وعده داده بود، چند روز بعد برگشت.
🔹 با اومدنش نه فقط علی، بلکه مردم ایران به استقبالش اومده بودن.
به استقبال فرزند خودشون. فرزند ایران.
🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
#فرزند_ایران #مفاخر
#محاصره #آرمان #برومند
#وطن #حججی
۳۷.۶k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.