❤🌹❤
.
درست است كه سالْ آزارو است، قبول دارم. شايدم خيلى بدتر از سال هاى وبايى باشد. یا بدتر از آن چيزى كه سال ها و قرن ها بوده. اما من ته دلم روشن است. ديروز پسر همسايه مان غرق شد-اگر چه مادرش داشت توى طارمه كتاب مى خواند-اما صداى شُلُپه اى شنيد، شنيد پسرش دارد غُت مى خورد و بعد تمام سنگ فرش را دويد تا ساحل و پسرك را از آب كشيد بيرون. عباسو حاج حمزه تصادف شديدى كرد اما واقعاً كيسه ى هواى پرايدش كار كرد و زنده ماند. ستاد اجرايى فرمان امام دروغ نگفت و ماهانه ده ميليون دوز واكسن كرونا توليد كرد. بَمبَك درياى بوشهر به پاىِ خونين و برهنه يك جاشويى كه از هداك بر مى گشت كنكيزه اى زد و راهش را گرفت و رفت. اداره تامين اجتماعى همسان سازى حقوق را اجرايى كرد. نرخ تورم ثابت ماند. ارزش پول ملى به بالاترين حد خود رسيد. يارانه بيست و پنج برابر شد. يك نفر به زنش گفت: «عزیزم، تو تنها زنی هستی که من تا ابد عاشقشم»، و واقعا منظورش همین بود. زن هم با وجود مغروری و بی محلی، معلوم شد که در تمام مدت مرد را دوست داشته. . .در این روزگار تیره و تار، ما تشنه ی چنین قصه هایی هستیم.
دلمان می خواهد چشمانمان را ببندیم و با آنها تاب بخوریم.
مثل همین ننو کنار دریا، آرام و صمیمی. اگر اینها توی یک قصه بودند، چه می نامیدی اش؟ پایان خوش یا آغاز خوب؟ اما هیچ کدام در قصه نیستند؟ تو هم نیستی. . .
این به قاعده ترین کنج دنجی هست که می شود در تاریک ترین روزهای پیش و رو نشست و با قصه ها تاب خورد.
———
طارمه=تراس ما بين اتاقها/ غُت=فرو رفتن و ته گرفتن جسمى در كف دريا/ بمبك=كوسه/ كنكيزه= آرنج، سقلمه/
________________
#بوشهر #بوشهرى #جنوب #
درست است كه سالْ آزارو است، قبول دارم. شايدم خيلى بدتر از سال هاى وبايى باشد. یا بدتر از آن چيزى كه سال ها و قرن ها بوده. اما من ته دلم روشن است. ديروز پسر همسايه مان غرق شد-اگر چه مادرش داشت توى طارمه كتاب مى خواند-اما صداى شُلُپه اى شنيد، شنيد پسرش دارد غُت مى خورد و بعد تمام سنگ فرش را دويد تا ساحل و پسرك را از آب كشيد بيرون. عباسو حاج حمزه تصادف شديدى كرد اما واقعاً كيسه ى هواى پرايدش كار كرد و زنده ماند. ستاد اجرايى فرمان امام دروغ نگفت و ماهانه ده ميليون دوز واكسن كرونا توليد كرد. بَمبَك درياى بوشهر به پاىِ خونين و برهنه يك جاشويى كه از هداك بر مى گشت كنكيزه اى زد و راهش را گرفت و رفت. اداره تامين اجتماعى همسان سازى حقوق را اجرايى كرد. نرخ تورم ثابت ماند. ارزش پول ملى به بالاترين حد خود رسيد. يارانه بيست و پنج برابر شد. يك نفر به زنش گفت: «عزیزم، تو تنها زنی هستی که من تا ابد عاشقشم»، و واقعا منظورش همین بود. زن هم با وجود مغروری و بی محلی، معلوم شد که در تمام مدت مرد را دوست داشته. . .در این روزگار تیره و تار، ما تشنه ی چنین قصه هایی هستیم.
دلمان می خواهد چشمانمان را ببندیم و با آنها تاب بخوریم.
مثل همین ننو کنار دریا، آرام و صمیمی. اگر اینها توی یک قصه بودند، چه می نامیدی اش؟ پایان خوش یا آغاز خوب؟ اما هیچ کدام در قصه نیستند؟ تو هم نیستی. . .
این به قاعده ترین کنج دنجی هست که می شود در تاریک ترین روزهای پیش و رو نشست و با قصه ها تاب خورد.
———
طارمه=تراس ما بين اتاقها/ غُت=فرو رفتن و ته گرفتن جسمى در كف دريا/ بمبك=كوسه/ كنكيزه= آرنج، سقلمه/
________________
#بوشهر #بوشهرى #جنوب #
۴.۴k
۲۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.