دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود

دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود
تو در کنار من بشینی؟ محال بود
هر چه نگاه عاشق من بی نصیب بود
چشمان مهربان تو پاک و زلال بود
پاییز بود و کوچه‌ای و تک مسافری
با تو چقدر کوچه ما بی مثال بود
نشنید لحن عاشق من را نگاه تو
پرواز چشم‌های تو محتاج بال بود
سیب درخت بی ثمر آرزوی من
یک عمر مانده بود ولی کال کال بود

گفتم کمی بمان به خدا دوست دارمت
گفتی مجال نیست ولیکن مجال بود
یک عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود
سهم من از عبور تو رنج و ملال بود
چیزی شبیه جام بلور دلی غریب
حالا شکست وای صدای وصال بود
شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد
اما نه! با خیال تو بودم حلال بود...🦋🦋


عصرآدینتون مفرح بند دلم🌻💕



#saharshehim 💖



#عاشقانه
#بهترینم
دیدگاه ها (۱)

تمام عاشقا بهم رسیدنباغبونا میوه‌هاشون چیدننقاشا شاهکاراشون ...

لبت را می‌مَکی با شیطنت، انگار در بارانتمشکی سرخ را نمناکیِ ...

شب این فرصت را به من می دهدتا به سرزمین های خیالی قدم بگذارم...

از زندگانیم گله دارد جوانیمشرمنده جوانی از این زندگانیمدارم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط